میزکار من
با سلام و عرض تسلیت! بی مقدمه می رویم سر اصل مقدمه!می گویند وقتی حضرت موعود ظهور می فرمایند خیلی از مسلمان ها به علت انحرافات شدیدی که در دین بوجود آورده اند اسلام ایشان را نمی پذیرند و می گویند او دین جدیدی را آورده است داشتم با خودم فکر میکردم حتما این ها بخشی از دین را محض ریا در آخرالزمان انجام می دهند اما کدام احکام است که کساد و تعطیل می شوند؟ و رعایت این احکام در آخرالزمان سخت تر است(و البته برای خدا دلپذیر تر)؟؟؟؟فکر میکنم نماز و روزه تاحدی اجرا شوند اما.... اما در ارتباط با نامحرم تحت عناوینی مثل:بالا بودن روابط عمومی یا نسبت فامیلی و...خلاف قوانین دین پیش می رویم بیش از نیاز روزمره یمان خرید میکنیم کلی و مسافرت و تفریح می رویم وقت انفاق که می رسد شرمنده ایم یارانه ها زندگی را سخت کرده.... سن ازواج را به بهانه هایی مثل مسائل مالی-پیدا نکردن فرد ایده آل و...بالا می بریم در حالی که تاکیدات موکدانه ی پیامبر دین مان را نادیده می گیریم و بعد هزاران انحراف و... این حدیث که فرموده:"از نشانه های مبارکی زن مهریه ی اندک است"با ما شوخی داشته و گرنه کلاس انتشار خبر ازواج فلانی به تعدد سکه هایش است... پیامک ها و بلوتوث هایی در گوشی مان یافت می شود که اگر امام زمان که هیچ پدربزرگمان بخواهد آنها را تصادفی ببیند کلی زیر سوال می رویم و.... نمی دانم این روزها حضرت موعود با تنهایی هایش چه می کند؟به حالمان گریه می کند؟نغمه ی تنهایی از پس بغض صدایش پیداست.... نرگس ها رنگ باختند از دلتنگی اش!شرمنده ام آقای من! با این پرونده ی سیاه از استغاثه برای فرجت هم خجالت می کشم آخر اگر من بین منتظرانت باشم برایت افت دارد...مگر مرا جزء سیاهی لشگر حسابم کنی... یاران تو چقدر نیکو اند....امام صادق:یاران مهدی مردمانی :پولاددل سرشار از یقین به خدا و محکم تر از صخره ها هستنداگر به کوه ها روی آورند آنها را متلاشی می کنند آمدم برسر راهت گلبرگ بریزم اشکهایم خیسشان کرد...جمع شان کردم دیگر تصویری ندارم جز ارادت.... سلااااااااااااااااااااااااااااام من اومدم اومدم اومدم...اصلا لازم نیست احساساتتون رو کنترل کنید می تونید بگید که از اومدنم خوش حالید یا اینکه کاش هیچ وقت نمی اومدم.....باز رهاورد سفرم را با چمدانی پر از یاس و اقاقی و شکوفه های بهار روی میزکار پهن می کنم سمنان:شهری بسیار تمیز و زیبا با مردمی فرهیخته...البته در مسیر عبور از خراسان رضوی به این استان جز برهوتی کویرمانند چیزی رویت نمیشد (اگه همون رنده های کف جاده نبود راننده ها هفتا پادشاهو خواب می دیدن قبل از رسیدن به شهر سمنان هم پستی و بلندی های جاده ما را به یاد ترن هوایی پارک ملت انداخته بود) پایتخت:اتوبان ها و لاین های این شهر مثل مارپله درهم فرورفته بودند پرچم هایی که بالای پل های بزرگ نصب کرده بودند سیاه شده بودند مثل دل مردم پایین پل...گاه گاه بارقه هایی از امید مثل ستاره های دنباله دار ظلمت را روشن می کردند و زود ناپدید می شدند یاد این شعر افتاده بودم:سلامت را نمی خواهند گفت پاسخ.....هوا بس ناجوانمردانه سرد است.. قم:نور حضور بانوی آب و آینه از فاصله چند کیلومتری شهر- دل ها را آرام می کرد حضور روحانیون معظم این شهر را آرامشی آرمانی بخشیده است خیل جمعیت مثل تشنگانی به سمت چشمه سار عشق روان شده بود. استادی می گفت مقام عصمت و عظمت بانو به قدری است که می تواند شفیع همه ی مردم دنیا باشد جمکران:بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین...مولای من هرچند ادعای ایمان ندارم اما تو برای ما بهتر نه بهترینی! صدایم کن! بگذار تا در فضایی که طول موج صدایت حضور دارد عشق را تنفس کنم و از شوق دیدارت لبریز شوم شرمنده ام از اینکه این همه از تو غایب و غافلم سلسله جبال البرز:بر فراز کوهستان های بلند کشورم سرود افتخار خواندم و آواز دلتنگی آنهایی را سردادم که اگر سرشان نمی رفت امروز البرز آزاد نبود در سرمای بهاری آنجا که هنوز کوه ها دل در برف داشتند آش رشته ای خوردیم که حسابی چسبید راستی یک سوالی! چرا اسم غالب رستوران ها اکبر جوجه بود؟ای بابا! اصغری کسی نیست این جوجه ها رو از دست اکبر بگیره مرد بنده خدا... دریا:سمفونی حضور نگار...واحساس دلچسب ابدیت....احساس فنا در ذات لطیف حق...اما سیاهی اطراف دریا عاملی شد تا بسرایم:آی آدما که در ساحل نشسته اسیر تن اید! یک نگار بر فراز دریا می پاشد عشق.../چرا به جای طراوت آن عشق تنها لذات مادی را می نوشید؟؟ راستی دوستان:اگر یادتان ماند و باران گرفت-دعایی به حال بیابان کنید-التماس دعای بهاری-باران-فروردین90
Design By : Pichak |